پی.ام دادم: از هم دوریم.
پی.ام داد: قلبها ما رو بهم نزدیک میکنه.
پی.ام ندادم٬ شکلک بوس فرستادم.
گفتم: ببخشید٬ آنتن نداد٬ قطع شد.
گفت: اشکال نداره.
گفتم: عزیزم تو این سه ماه نه پول داشتم و نه وقت اومدن. یکی دوساعت راه که نیست٬ ۱۴ساعت فقط رفت طول میکشه. تازه… .
حرفم رو قطع کرد و گفت: ما فقط یک بار باهم بودیم. اون هم اولین باری که همدیگه رو دیده بودیم.
گفتم: برام سخته که تو میگی من چندتا بی.اف دارم.
گفت: خودم بهت گفتم.
گفتم: تازه امروز.
گفت: دوتای دیگه. یعنی با تو میشن سهتا.
گفتم: این یعنی تقسیم احساسات. چطور میشه با دو نفر دیگه بود و هر دوتای اونها به یک میزان دوست داشت و به یک اندازه براشون احساسات خرج کرد؟
گفت: اگه یکیشون بزاره بره، من ضربه میخورم.
یه لحضه چیزی نگفتم. ادامهداد: هنوز هدیه تولدم رو نفرستادی. میگی خودم میخوام بیارم، اما هنوز هم نیومدی. اصلا خریدی؟
گفتم: تایم سکوت توی مکالمات ما زیاده. انگار که حرفی برای گفتن نداری.
گفت: میخوام صداتو بشنوم.
گفتم: چرا زنگ نمیزنی. بیشتر وقتها هم جوابمو نمیدی؟
گفت: تو همش میخوای هروز با من حرف بزنی. هفتهای دو بار بسه.
پی.ام دادم: روم نمیشد. عزیزم باید تمومش کنیم.
پی.ام نداد، شکلک عصبانیت رو فرستاد و بعد گریه.
پی.ام دادم: رابطه ما خیلی سرده.
پی.ام نداد. پی.ام دادم: من هنوز دوست دارم. رابطه احساسی رو کات میکنیم اما دوستهم میمونیم.
یادم نمیاد. فقط میدونم پی.ام هاش گلایه آمیز بود. نمیخواستم ضربه عاطفی براش ایجاد بشه. اما خیلی زود توی نیم ساعت چت قبول کرد. بعد پی.ام دادم: تو اولین کسی بودی که باهاش بودم. بعد دونقطه دی رو فرستادم و پی.ام دادم: تو پرده منو زدیهااااا. اون هم دونقطه دی رو فرستاد. خوشحال شدم که شوخی بامعنی منو گرفته. چند هفته بعد وقتی تلفن منو جواب داد، از خوشحالی بال دراوردم. اما باز هم تایم سکوت داشتیم. باز هم سرد بودیم. باز هم من پشت خط موندم. باز هم… .