میگفت یکونیم سانتی ندارم٬ دو سانتیش هست. همونی که تو ویترینه. نگاه کردم دیدم سه سانتیه اما دیگه فرصتی نبود. ساعت ۸شب روز تعطیل تازه بعد چند روز بیرون درومده بودم. از همون جا یک متر خریدم و ازش خواستم به اندازه مچم از ربان جدا کنه. توی مسیر بستمش به مچم و متوجه نگاه مردم به خودم شدم. دست راستم خالی بود و برای اینکه کمتر جلب توجه کنه بستمش به دست چپم تا ساعت نگاه های متعجب رو کم کنه.
با غرور را میرفتم. هیچ کدوم از این مردم استریت رو حساب نمیکردم. اما استرس هم داشتم. نکنه یکی از آشنا ها ببینه و بعد بره سرچ کنه روبان صورتی و ماجرا رو بفهمه! از کنار مغازه ها و خیابونهای اصلی شهر میگذشتم. از کنار ایستگاه صلواتی شربت و شیرینی به مناسبت شهادت بانوشون میگذشتم و با غرور سرم رو بالا میگرفتم.
درسته که ما همجنسگراها حق انتخاب در گرایش جنسیمون نداشتیم و نداریم٬ اما من اگه دوباره هم متولد بشم و قرار به انتخاب داشته باشم٬ حتما همجنسگرایی رو انتخاب میکنم.
یکی از آشنا ها دید٬ خیلی هم تعجب کرده بود اما من روم رو به دیوار در حال ساخت کنارم انداختم تا بههم سلام ندیم. خلاصه اینکه من هوموسکسوال تو قزوین بستم و توهم تو شهرت بستی! ما همه داداشیهای همحس هستم و باید هوای هم رو داشته باشیم. از وبلاگ پسر هم بخواطر این طرح قشنگش تشکر میکنم.
با غرور را میرفتم. هیچ کدوم از این مردم استریت رو حساب نمیکردم. اما استرس هم داشتم. نکنه یکی از آشنا ها ببینه و بعد بره سرچ کنه روبان صورتی و ماجرا رو بفهمه! از کنار مغازه ها و خیابونهای اصلی شهر میگذشتم. از کنار ایستگاه صلواتی شربت و شیرینی به مناسبت شهادت بانوشون میگذشتم و با غرور سرم رو بالا میگرفتم.
درسته که ما همجنسگراها حق انتخاب در گرایش جنسیمون نداشتیم و نداریم٬ اما من اگه دوباره هم متولد بشم و قرار به انتخاب داشته باشم٬ حتما همجنسگرایی رو انتخاب میکنم.
یکی از آشنا ها دید٬ خیلی هم تعجب کرده بود اما من روم رو به دیوار در حال ساخت کنارم انداختم تا بههم سلام ندیم. خلاصه اینکه من هوموسکسوال تو قزوین بستم و توهم تو شهرت بستی! ما همه داداشیهای همحس هستم و باید هوای هم رو داشته باشیم. از وبلاگ پسر هم بخواطر این طرح قشنگش تشکر میکنم.
سه شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389
کامنت های این مطلب در بلاگ اسکای:
سهیل
سه شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 00:48 AM
سلام آخه بنده خدا من بیچاره چی بگم که افاتدم تو این قم خراب شده که اگه هرچی روبان صورتی تو دنیاست به همه جات آویزون کنی مثل خر نمیفهمن
سه شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 00:48 AM
سلام آخه بنده خدا من بیچاره چی بگم که افاتدم تو این قم خراب شده که اگه هرچی روبان صورتی تو دنیاست به همه جات آویزون کنی مثل خر نمیفهمن
درجواب:–>
سنگ
سه شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389 ساعت 04:51 AM
اگه انتخابی بودمن هم انتخاب می کردم که دوباره هومو باشمو الان هم خوشحالم از اینکه هومو هستم:)
http://opticalstory.wordpress.com/
درجواب:
–>
طرح خوبی بود…
ما هم خوشحالیم… 🙂
یوسف
لایکلایک